پریماهپریماه، تا این لحظه: 11 سال و 9 روز سن داره

فرشته بهاری مامان و بابا

روز دختر

دختر عزیزم دیروز 16 شهریور ماه بود و روز دختر به تو عزیز دلم تبریک میگم . دیروز مریم جون برات پیام تبریک داد و من کلی خوشحال شدم امیدوارم همیشه خوش و سلامت باشی.راستی بابا پیمان جونم به مناسبت روز دختر برای پریماه جون گوشواره خوشگلی خرید تا هر وقت گوش دخترم را سوراخ کردم تو گوشش بکنم قربونش برم.
26 مهر 1392

شروع غذای کمکی

دختر عزیزم امروز 26 مهر ماه 92 که دارم برات خاطرات شیرینت مینویسم نزدیک به 12 روزه که خوردن غذا را شروع کردی و با این دهن کوچولوت غذا میخوری و مزه های جدید تجربه میکنی خدا را شکر فعلا که فرنی و حریره بادام دوست داشتی و انشاا... که دختر عزیزم خوش غذا باشه دختر گلمممممم میبوسمت.
26 مهر 1392

روز زایمان

        در روز دوشنبه 2 اردیبهشت 92 من و بابایی بهمراه مادر بزرگ با کمی تاخیر ساعت 8:15 به بیمارستان رسیدیم اما بقیه همراهانمان-مامان صدیقت، خاله نسرین و ژیلا و عمه ناهید_زودتر از ما آمده بودند. من و بابایی سریع کارهای مربوط به پذیرش انجام دادیم و ساعت 9:30 به همراه مامانی به بخش مامایی رفتم و لباسم عوض کردم و سپس من را به اتاقی که در آن همه مامانا منتظر نشسته بودند فرستادند آن روز بخش مامایی خیلی شلوغ بود و ترس در چهره همه مامانا موج می زد و همه منتظر بودند تا دکترشان بیاید و به زایشگاه بروند ساعت 11 خانم دکتر ما آمد و به زایشگاه رفتیم و کارهای مقدماتی زایمان انجام دادیم در زایشگاه خیلی شلوغ بود خیلی ترسیده بود...
7 مهر 1392

پنج ماهگی دختر عزیزم

پریماه جون پنج ماهگیت مبارک امیدوارم همیشه لبانت پر خنده و دلت خوش و سلامت باشی. چقدر زود گذشت پنج ماه که دختر گلم پا به این دنیا گذاشتی و هر ماه کار جدیدی یاد گرفتی. در این ماه توانستی غلت خوردن به دو طرف،در آوردن صدا با لبانت انجام بدی.   ...
6 مهر 1392
1